اظهارات عجیب یک قاتل؛ کشف جسد مقتول در فاضلاب
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۳۶۱۶۹
۲۷ اسفند سال ۱۴۰۰ پسر جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن پدر ۵۵ سالهاش خبر داد. وی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پدرم هر روز ساعت ۷ صبح به محل کارش میرفت و عصر هم به خانه برمیگشت، اما روز گذشته ساعتی پس از خروجش از خانه با او تماس گرفتیم که تلفن همراهش خاموش بود و بعد با محل کارش تماس گرفتیم و متوجه شدیم اصلاً سرکار نرفته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش همشهری، با این شکایت مأموران ردیابی مرد میانسال را در دستور کارشان قرار دادند تا اینکه یک هفته بعد پسر جوان با مراجعه به آگاهی عنوان کرد: از روزی که پدرم ناپدید شده ما بارها مسیری را که پدرم از آنجا به محل کارش میرفت مورد بررسی قرار دادیم. در این چند روز متوجه شدیم مرد معتادی به نام محمود هر روز در اطراف یک پارک حضور دارد. با این تصور که شاید او پدرم را دیده باشد به سراغش رفتم و به او وعده دادم که اگر بتواند ردی از پدرم پیدا کند مژدگانی خوبی به او خواهم داد. او حرفهای عجیبی زد و گفت چند روز قبل پدرم را دیده که با مرد معتادی درگیر شده و به دست او کشته شده است بعد هم جسدش را به داخل کانال فاضلابی در نزدیکی پارک انداخته است. با شنیدن این حرفها گفتم پیش پلیس بیایم و موضوع را مطرح کنم.
پس از این اظهارات مأموران به محل کانال فاضلاب رفتند و جسد مرد گمشده را کشف کردند و با دستور قضایی به پزشکیقانونی منتقل شد. کارشناسان سازمان پزشکیقانونی نیز بعد از معاینه جسد در گزارشی اعلام کردند که قربانی بر اثر برخورد جسم سخت با سرش فوت کرده است.
در ادامه مأموران به سراغ محمود که اطلاعات قتل را در اختیار پسر مقتول قرار داده بود رفتند و وی را به عنوان مظنون پرونده بازداشت کردند.
وی در چند مرحله بازجویی شد و هربار سعی میکرد با تناقضگویی مسیر تحقیقات را منحرف کند، اما سرانجام به قتل اعتراف کرد و گفت: چند سالی است که به مواد مخدر اعتیاد دارم و هر بار با سختی هزینه خرید موادم را جور میکنم. روز حادثه خیلی خمار بودم و به دنبال راهی برای تهیه مواد بودم. ساعت ۷ صبح هیچکس در پارک نبود. مرد میانسالی را دیدم که در حال عبور است. به سراغش رفتم و از او خواستم تا پولی به من پرداخت کند، اما او ابتدا توجهی نکرد و بعد هم گفت حاضر به پرداخت پول نیست.
وی ادامه داد: من سماجت کردم و کارمان به درگیری کشید که کنترلم را از دست دادم و با سنگی که روی چمنها بود ضربهای محکم به سرش زدم، او بیهوش شد و روی زمین افتاد. وقتی نزدیکش رفتم دیدم تکان نمیخورد و از ترسم جسدش را به سختی به کانال فاضلاب بردم و همانجا او را به داخل کانال انداختم و فرار کردم. اما عذاب وجدان داشتم و وقتی پسر مقتول را دیدم که هر روز به آن محل میآید و پیگیر پدرش است به دروغ گفتم یک مرد معتاد دیگر پدرش را کشته است.
با اعتراف صریح متهم، بازسازی صحنه جرم، گزارش پلیس و پزشکی قانونی پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشتدر ابتدای جلسه پسر و ۲ دختر قربانی درخواست قصاص کردند. پس از آن متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: من نه مقتول را میشناسم و نه او را کشتهام. من را بیگناه بازداشت کردهاند.
قاضی از متهم پرسید: اگر شما مقتول را نکشتی چرا اعتراف کردی؟
متهم جواب داد: وقتی دستگیر شدم به دلیل اینکه خمار بودم و مأموران هم من را تحت فشار روانی قرار داده بودند به ناچار اعتراف کردم، در حالی که من او را نکشته بودم و نقشی هم در ماجرا نداشتم. روز حادثه من به همراه زنی به نام فریبا که او هم معتاد است برای خریدن مواد مخدر به حاشیه تهران رفته بودیم و اتفاقا چند عکس هم با هم گرفتیم که حرفم را ثابت میکند. حتی شما میتوانید او را به دادگاه بیاورید تا شهادت بدهد که آن روز ما باهم بودیم.
قاضی گفت: اگر در بازجوییها حالت خوب نبود، در زمان بازسازی صحنه جرم که خوب بودی و فشار روانی هم نداشتی. چطور در آن زمان همه اتفاقهای منجر به قتل قربانی را با جزئیات بیان کردی؟
محمود گفت: من او را نکشتم و مرد معتاد دیگری به نام کریم قتل را مرتکب شده و من را به اشتباه دستگیر کردهاند. من بیگناه هستم و باید آزاد شوم.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۳۶۱۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادعای دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودش را نکشت
به گزارش «تابناک»، چند هفته پیش خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد.
روزنامه اعتماد به نقل از دختر کیومرث پور احمد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است... .
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است.
غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»